به گزارش
اسلام تایمز، مهلت ایران برای اجرای «برنامه اقدام» آخر ژانویه به پایان رسید. الان همه منتظر هستند تا ببینند FATF در نشست ماه فوریه خود چه تصمیمی برای ایران خواهد گرفت.
دکتر سیف رئیس کل بانک مرکزی در هفتههای اخیر تلاشهایی دیپلماتیک برای جلب نظر کشورهای موثر در تصمیمگیری FATF از جمله اتریش و آلمان انجام داد. در این گفتگوها دکتر سیف بر اقدامات مثبت ایران در این مدت تاکید داشت و این انتظار را مطرح میکرد که در نشست آتی FATF این اقدامات مدنظر قرار گیرد. برای نمونه دکتر سیف در دیدار با سفیر آلمان این گونه طرح مساله میکند: ایران در جلسه آینده FATF اقدامات مثبت خود را توضیح میدهد و ما انتظار داریم آلمان و اروپا از ایران حمایت کنند تا تصمیمگیریها به دور از سیاستزدگی باشد.
دکتر سیف همچنین در پیام خود به نشست یورومانی می نویسد: اقدامات ایران از نظر فنی و با جزئیات در آخرین جلسه ICRG در ژانویه 2018 مورد بررسی قرار گرفت و اطمینان داریم این اقدامات مورد تایید سایر کشورها خواهند بود. ایران تلاش کرده است در همه موارد از بهترین الگوها استفاده کنیم. من اطمینان دارم و بازخورد کشورهای عضو نیز نشان میدهد که ایران در مسیر درستی قرار دارد. امیدوارم ایران به زودی از بیانیه عمومیFATF خارج شود و روابط کارگزاری بانکی بیش از پیش توسعه یابد.[1]
هر چند این تلاشهای دیپلماتیک در حوزه بانکی قابل تقدیر است، اما به نظر میرسد دکتر سیف مساله FATF را به درستی درک نکرده است و هنوز به این نهاد بینالمللی به چشم یک نهاد فنی نگاه میکند که با ارائه توضیحات درباره اقدامات ایران میتوان به تصمیم مناسب آن امیدوار بود. به عبارت دیگر دکتر سیف امیدوار است با یک رویکرد انفعالی و درخواستکننده از موضع پایین بر تصمیم FATF تاثیر گذار باشد.
FATF یک نهاد بینالمللی است که کاملا همسو با سیاستهای تحریمی آمریکا در حوزه بانکی فعالیت میکند. نگاهی به سیر فعالیتهای این نهاد به وضوح این تطابق حداکثری را نشان میدهد. خود آمریکاییها نیز از گفتن این حرف که در FATF نقش رهبری را به عهده دارند، ابایی ندارند. برای نمونه در سال 2010، دیوید کوهن در جلسه شورای روابط خارجی میگوید: «ما این هدف را [مبارزه با تامین مالی ترویسم] از طریق همکاری نزدیک با FATF انجام میدهیم. در سایه تلاشهای وزارت خزانهداری بیش از 175 کشور استانداردهای FATF را پذیرفتهاند. همانطور که نهادهای مهم بینالمللی همچون سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول پذیرفتهاند.»[2]
این نهاد بینالمللی که میتوان گفت آمریکایی است، به دنبال اهداف سیاست خارجی آمریکاست و رویکرد فنی به مسایل نظام بانکی ایران ندارد.
ویژگی مهم در این نهادها که باید مورد توجه قرار گیرد و ایران در گذشته تجربه مشابه را در رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته است، این است که این نهادها در چارچوب نظام سلطه عمل میکنند و برای همین تمایلی برای قطع رابطه با کشورهای هدف ندارند. نهادهای نظام سلطه بیشترین اثرگذاریشان در زمان وجود رابطه است نه زمانی که قطع رابطه باشد.
فرض کنید FATF ایران را به لیست سیاه بازگرداند، آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ به طور حتم در ایران این تصمیم گرفته میشود که همکاری با FATF دیگر فایده ندارد و بهتر است این همکاری قطع شود. چرا که به مدت یکسال و نیم تلاش شد و اقدامات زیادی انجام شد اما این اقدامات و تلاشها اثری در تصمیم FATF نداشت. این بدترین حالت برای FATF است به عنوان یک نهاد نظام سلطه که دسترسیاش را به ایران از دست بدهد. خصوصا با توجه به اینکه FATF به طور دقیق از کارهای انجام شده در ایران مطلع است.
این نیاز FATF میتواند از سوی ایران به عنوان یک اهرم فشار برای تاثیرگذاری بر تصمیمات FATF مورد استفاده قرار گیرد. یعنی تهدید به قطع همکاری در صورت عدم تغییر تصمیم FATF در قبال ایران و یا بازگرداندن ایران به لیست سیاه.
استفاده از این اهرم فشار در مقابل FATF نیازمند اتخاذ رویکرد تهاجمی است نه رویکرد انفعالی که دکتر سیف در دیدارهای خارجی خود اتخاذ کرده است. باید دکتر سیف در تعامل با کشورهای موثر در FATF به طور صریح بیان میکرد که ایران در صورت عدم حصول نتیجه مطلوب که همان خروج دایمی از لیست سیاه و لغو دایمی هشدارهای FATF نسبت به ایران است، نسبت به همکاری با FATF تجدیدنظر کرده و مسئولیت این اتفاق متوجه FATF است.
با اتخاذ این رویکرد می توان انتظار داشت که منافع ملی کشور تامین شود در غیر اینصورت، زیاده خواهیهای FATF به عنوان یک نهاد نظام سلطه تمامی نخواهد داشت.
محمد علی مسعودی
پی نوشت:
[1] -https://www.cbi.ir/showitem/17456.aspx
[2] - https://www.treasury.gov/press-center/press-releases/Pages/tg515.aspx
انتهای متن/